محل تبلیغات شما

قلبت که می‌زند، سر من درد می‌کند

این روزها سراسر من درد می‌کند

 

قلبت که . نیمه‌ی چپ من تیر می‌کشد

تب کرده، نیم دیگر من درد می‌کند

 

تحریک می‌کند عصب چشم‌هام را

چشمی که در برابر من درد می‌کند

 

شاید تو وصله‌ی تن من نیستی، چقدر

جای تو روی پیکر من درد می‌کند

 

هی سعی می‌کنم که تو را کیمیا کنم

هی دست‌های مس‌گر من درد می‌کند

 

دیر است پس چرا متولد نمی‌شوی؟!

شعر تو روی دفتر من درد می‌کند

پ ن : کاش نجمه زارع هنوز زنده بود خسته شدم از بس ازش تکراری خوندم.

روحش شاد

باز آمد بوی ماه مدرسه :(

برای تو وقتی کسی نیست باز هم هستی ........

و من همچنان عاشق اشعار نجمه زارع ....

می‌کند ,درد ,تو ,روی ,ن ,پ ,درد می‌کند ,من درد ,تو روی ,شعر تو ,نمی‌شوی؟ شعر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها